کتابخانه روستای قایش

کتابخانه روستای قایش

کتابخانه روستای قایش

کتابخانه روستای قایش

کتابخانه روستای قایش

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

قصه های امیر علی

دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۹ ق.ظ | اعظم احمدی | ۰ نظر


 
 


قصه های امیر علی 2
نویسنده : امیر علی نبویان
ویراستار: ابوالقاسم شهلایی مقدم
تصویرگر: یاشار صلاحی
شمارگان :2000  نسخه
نوبت چاپ : دوم : پاییز1391
قیمت :7000  تومان
ناشر : نقش و نگار



بلاخره قصه های امیر علی 2 از قفس های کتابخانه دل کند و به صفحه ی وبلاگم پیوست!
آغاز ماجرا به آن جایی بر می گردد که یکی از دوستان بنده با قدم هایش خانه ی ما و مخصوصا اتاقم را منور فرمود!اواسط گفت و گویمان بود که جلد1 قصه های امیرعلی را نشانش دادم.البته دوستم شناخت نسبی از نویسنده داشت و فقط محض اطلاع این که این کتاب ،همان کتاب امیرعلی نبویان رادیو هفت هست،موضوع را مطرح کرده بودم.
دوستم (از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان دستی از دور بر آتش نویسندگی دارد)نگاهی سرسری به کتاب انداخت و گفت:این همونی نیست که انشاء می نویسه!!!
من هم در حالی که به شدّت توی ذوقم خورده بود و توی دلم هزار بد و بیراه به خودم نثار می کردم  دردفاع از مواضع به خطر افتاده ی کتاب خریده شده برخاستم و گفتم :انشاء نیستش ، قصّه است و تمام پارامترهای یه قصّه ی خوب و داره و خاصّیت و ویژگی های قصّه(که این مجموعه داستان عنوان آن را یدک می کشد) به همین شکلی است که آقای نبویان آورده اند و...
بگذریم،از این ماجرا زمان زیادی نگذشته بود که راستش گفتار آن روز دوستم بگی نگی در افکارم تاثیر گذاشت و در یکی از گپ و گفت های خواهرانه ضمن بیان اظهار نظر دوستم انتقاد کوچکی هم از طرف خودم به آن اضافه کردم و با آبجی خانم مطرح کردم که ای کاش زبانم لال می شد و مطرح نمی کردم!ایشان که از طرفداران آقای نبویان هستند اظهار نظرم را مبنی بر حسد و بخل و کینه و...و صد البته غیر کارشناسی تشخیص دادند!!!
چند روز پیش که بعد از مدت طولانی سراغ جلد دوم قصه ها رفتم پرونده دوباره به جریان افتاد و آغازی نو برای متلک های خواهرانه!به این شکل که هر وقت در لابه لای کتاب می خندیدم(که البته گاهی هم حد و مرز خنده را رد می کرد و تبدیل به قهقهه می شد)خواهر عزیزم در هر منطقه از خانه که بود فی الفور خودش را به من می رساند و با قیافه ی حق به جانبی می گفت:حالا هی بگو قصّه های امیر علی بده!


نتیجه ی اخلاقی
1)هیچ وقت در مهمانی های دوستانه مراسم رونمایی از کتاب به راه نیندازید؛از جمله وقتی که یکی از میهمانان دستی برقلم داشته باشد!!!
2)افسار افکارتان را به دست دوستان دست به قلم ندهید که با اطلاعات نه چندان موثقشان روزگار چندان جالبی برایتان نمی گذارند!
3)تا حد امکان در مورد مجموعه داستان مورد علاقه ی خواهرتان مسائل جنجالی به راه نیندازید و او را حساس نکنید.
4)موقع خواندن کتاب طنز آرام بخندید و اگر مقدور نبود در جای امنی پناه بگیرید تا از هجوم آماج متلک های خواهرتان در امان باشید.

  • اعظم احمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی